تاریخ : جمعه 1 خرداد 1394
نویسنده : مهدی دهمرده صادق

واژه های سیستانی


چپلسک : به کسانی که رفتار غیر شایست داشته باشند گفته می شود
پوزدموک :به اشخاص زودرنج گفته می شود
قوصندوک :به افرادی که زود قهر می کنند گفته می شود
گریندوگ :به افرادی که زود به گریه کردن می افتند گفته می شود

 

 

 


|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
موضوعات مرتبط: زبان زابلی , واژهای زابلی , ,
تاریخ : جمعه 1 خرداد 1394
نویسنده : مهدی دهمرده صادق

ضرب المثل های سیستانی

۱:خار از همون اول رویش سرش تیزه
(خار از ام اول سريو تيزه)

مواقع استفاده :وقتی می خواهند کسی را که از اول قصد گول زدن راداشته

ولی مخفی می کرده نشان دهند ازاین ضربالمثل استفاده می کنند

۲:حیوانات خانگی را تو لاغری و مرد را تو نداری( بی پولی) نمیشه شناخت
(مال و لاغري و مرد در نداري شناخته نمشو)

وقتی پای ازمایش در میان باشد و فرد ازمایش شده از نظر مالی ضعیف باشد

این ضرب المثل را به کار می برند

۳: به شتر گفتند چرا ادرارت از پشتهه؟ گفت کدوم کارم درسته ( کدام کارم شبیه کار دیگران است)
(اشتر گفته شاشتو از پسه گو كدو كار مه از كسه)
وقتی کسی کاری را بد انجام بدهدوخود را متفاوت از دیگران بگیرد این ضرب المثل را به کار می برند

۴: نوکر نو راه میگیره
(نوكر نو ره مگيره)

وقتی کسی تازه جایی استخدام شود و در کار خود دقیق باشد

این ضرب المثل را به کار میبرند(یعنی در کار خود دقت بسیار میکند)

۵:هرچه ته قابلمه باشه با ملاقه میاد بالا
(ار چه ته ديگ بشه خه كفليز ميايه بالا)

وقتی کسی قبل از انجام کار از نتیجه خوب دادن ان مطمئن باشد

این ضرب المثل را به کار میبرند(یعنی نتیجه هر چیز در اخر ان معلوم میشود)

6: دیگ به دیگ میگه روت سیاه
(دیگ و دیگ میگه روتو سیه)
وقتی کسی کاری را انجام دهد و دیگری که خود آن کار را انجام دهد به فرد دیگر تذکر دهد این به کار میرود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای آدم فقیر جگر سفید هم گوشته
(ور آدم بی وایه پپه گوشته)
(var adame bevaya papa goshta)
زمانی به کار میرود که کسی طعنه زند بر فقیری که چرا غذای فقیرانه می خورد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همسایه از همسایه بدش میاد میگه گوساله ات پای سگم را گرفته
(امسایه از امسایه بدیو میایه میگه گوسله تو پو سگه منه گرفته)
زمانی که کسی بهانه های غیر منطقی می آورد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

از سنگی که بدت بیاد سنگ دم گورت میشه
(از سنگه که بدتو بییه سنگ دن لحد تو میشو)

همون از هر چه بدت بیاد سرت میاده
---------------
از خاردنه که گوجه گردنه

2_ و سیستو برو مادیونه بی کرّه نه بستو

3_ تئشه زدی کو خاکه تو ؟

4_ خاک ور سر سیه دونه که از توسکه توسو مونه

5_ سیه دیده ، خیاله گو کرده

6_ تخم از خرمَ دور نیّه

7_ اسبه نو ساله یگله نَشقاره او

8_ سزا قروت ، او وه گرمه

9_ پلاس سیه ، سوه نمئشو

10_ ئر جه خاره ، پو خاکساره


: یک نه به آسانی به از بله ای که در آن در مانی
(یگ نه و آسونی نه از اوی که در مونی)
مفهوم: لزوم جواب نه دادن وقتی که فردی جواب مثبت داده و پای در گل گیر کرده از روی پند به او گویند و یا زمانی که مشورت میکنند و آینده را مثبت نبینند این مثل را به کار می برند.

2: از دست دادن و با پا دویدن
(از دس خا داده خه پو خا بجک)
وقتی که به آدم بد حسابی نسیه بدهند یا طرفی که مال میخواهد و بد حساب است میگویند اگه از دس خا بده باید خه پو خل بجی.

3: آوار دهل شنیدن از دو رخوش است
(آواز دول از دور خوش استه)
وقتی که در مورد چیزی(شهریٰ فردی و ...) باور غلط وجود داشته باشد این به کار میرود.

4: سوزن به خود بزن جوالدوز به مردم
(اول سوزو و خودخا بزه بد جوالدور و مردم)
نشون میده که نباید مردم را اذیت کرد و وقتی کسی دیگری را اذیت کند و پند نگیرد این را به کار می برند.

5: این نباشد دیگری چاقی نباشد لاغری
(ای نباشه دیگره چاقه نباشه لاغره)
زمانی به کار میرود که فردی برای انجام کاری بهانه می آورد(ناز کسی را نکشیدن هم معنی میدهد).

6: مهمان از مهمان بدش میاد صاحبخانه از هردو
(مهمو از مهمو بدیو میایه صاب خونه از هردوتا)
مفهومش روشن و واضحه.

7: خر رو که میبرن عروسی برای خوشی نیست برای بار کشیه
(خره که مبره و عروسی ور خوشی نیه ور بار کشی استه)

8: میخواستم بال من باشی بار من شدی
(به جا ایکه بال مه بشی بار منی)
وقتی به کار می رود که فردی وبال گردن دیگران است

9: دیوانه را گفتند خرمن را آتش نزنی گفت خوب شد یادم آوردی
(دوونه ره گفته خرمنه آتیش نزنی گو که خوب شه یادمه بیاردی)

10: هر جایی که دیگ غذایی است تو قاشق در انی
(هر جا دیگه استه تو کفلیزی)
همون نخود هر آشی میباشد.
1.po bibika done sha var bibika bone sha
2.male kha makam nga da hamsaye kha duz agi
3.shove aval razo niaz shove dovom nono piaz shove sevvom asove draz

3: سنگ را به سمت سگ بزنی سر دخترا یا پسرا میخوره(سنگه و سون سگ پنی و سر کنجکو یا پسرکو مخواره)
مفهوم وقتی به کار میرود که جمعیت چیزی زیاد باشد
4: بادی که تند بیاد زود می ایستد
(باده که تند بییه زود مسته)
مفهوم وقتی به کار می رود که شخصی کاری را تند و با عجله و شوق زیاد ولی عجله وار شروع کند

آلو از آلو رنگ ورمداره امسایه از امسایه پند

(الو از آلو رنگ میگیره همسایه از همسایه پند)
مفهومش همون با ما نشینی ما شوی با دیگ نشینی سیاه شوی است
مفهومش تاثیر دو متغیر بر روی هم

2: اسب خب از طوله نمریه کنجه خوب از قبیله
(اسب خوب از طویله نمیرود و دختر خوب از قبیله (طایفهٰٰ فامیل)
مفهومش مانده دختر خوب در فامیل است

چيزي كه به چون ديگري برود انگار به جوال كاه مي رود
كاربرد: وقتي به كار ميرود كه كاري كه به ضرر ديگران است انجام دهيم.

2: خواب چوپان خانه خرابي بار مي آورد
(خوِ چوپو خونه خرابي مياره)
كاربرد: زماني به كار ميرود كه كسي كاري ضرور را انجام نمي دهد و به ديگران و يا به خودش ضرر وارد مي شود

3: دستي كه نمي تواني ببندي ببوس
(دسه كه نمتني بندي بوس كو)
كاربرد: زماني به كار ميرود كه فردي در برابر ديگري قدرت ندارد و افراد ديگر به آن مي گويند كه تسليم شود.
‹اين ضرب المثل نمونه خوبي است از تسليم شدن سيستانيان در برابر ظلم و ستم كساني كه قدرتشان بيشتر از خودشان است›

4: بهانه زن گوزو آرد جو است
(بونه زن گوزوك آرده جوه)
كاربرد: زماني به كار ميرود كه فردي بهانه اي غير منطقي مي آورد

5: فلاني را گفتند فاميلت چيست گفت ازدواج نكرده ام
(بنده خدار ره گفته فاميلتو چيزيه گو كه زن نكردا)
كاربرد: موقعي كه بحث ازدواج و اين طور چيزها باشد به ميان مي آيد

یا کار کن باش یا کار راه انداز
( یا کارکو باش یا کار و ره کو)
مفهوم: اگه میتونی برو کاری بکن برای ... و اگر نمی توانی کار کنی حداقل کار را راه بنداز
2: بهانه بچه است به کام مادر است

(بونه گوچه یه و کوم موکه یه)
مفهوم کودکان بهانه بعضی از کار ها هتند در حالی که دیگران سود آن فعل را می برند
از گوچگو لخشیدنو از کلونو بخشیده(از بچه ها لغزیدن (اشتباه کردن و از بزرگان بخشیدن)
معنی اش روشن است.

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
موضوعات مرتبط: زبان زابلی , ضرب المثل های زابلی , ,
تاریخ : جمعه 1 خرداد 1394
نویسنده : مهدی دهمرده صادق
وه یک بی بی ، بیسکویت تارف مئنو ... مئگه : ننه جان ، دوندونه مه جو نداره ...
" یعنی دندان هایم ( و فک ) توانایی جویدن ندارند ... ( دندان ام جان ندارد ) ، جو دار : نیز به غذایی که هنوز قابل خوردن است ، می گویند . "



فلونی ور سورمه جوونه ...
" یعنی آنقدر کهن سال نیست که برای جوان تر دیده شدن ، سرمه به چشمانش بکشد . قدیم تر ها ، افراد مسن ، سرمه به چشم می کشیدند ... ! "


خودخه سراسر کارد مکو ...
" یعنی به مرگ ه خویش راضی مباش ، خودت را به کشتن مده . "


جناب خواجه فرمودن که " خه سایه خه شیش تیه : به کسی اطلاق می شود که خودشیفته باشد و مغرور و به بزرگتر از خود احترام نگذارد . "
 

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
موضوعات مرتبط: زبان زابلی , اصطلاحاات زابلی , ,
تاریخ : جمعه 1 خرداد 1394
نویسنده : مهدی دهمرده صادق

.

دل مه بالئ تره!

(دوستت دارم!)


 

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
موضوعات مرتبط: زبان زابلی , نوشته های زابلی , ,

صفحه قبل 1 صفحه بعد

آخرین مطالب

/
به وبلاگ من خوش آمدید